اسما الهی در مجموع ۹۹ اسم است و در قرآن مجید مذکورند هر یکی از این اسما می خواهند برای خدا دعوت کنند تا جمیع مرادات در این حاصل گردد ...
ذکر آن است که دل و زبان و تمام اعضا و جوارح انسان ذاکر باشد . کسی که ذاکر شد عمل می کند هرآنچه را که خدا امر کرده و ترک می کند هرآنچه را که خدا نهی کرده و اینجاست که او واجد مقام بندگی خدا می شود ، مقامی که پیغمبر اکرم (ص) به آن افتخار می کند . پس ذاکر کسی است که به یاد خدا باشد و غیر خدا را فراموش کند . ذاکر خود را در حضور حق می بیند . کسی که خود را در حضور حق دید ، مرتکب معصیت نمی شود . معصیت زمانی انجام می شود که انسان از یاد خدا غافل باشد .
خداوند در قرآن کریم می فرماید : برای خدا نامهایی است نیکو خدا را به این نامها بخوانید .اعراف 179
خداوند در قرآن کریم می فرماید : جز خدای یکتا که همه اسمأ و صفات نیکو ، مخصوص اوست خدایی نیست.طه 8
خداوند در قرآن کریم می فرماید: پس مرا یاد کنید تا شما را یاد کنم . بقره 152
رسول خدا محمد (ص) می فرمایند: برای خدا که نامش مبارک و بلند مرتبه باد ، نود و نه اسم است که هر کس خدا را به آنها بخواند دعایش مستجاب می شود و هر کس آنها را یاد کند به داخل بهشت می رود.
امام رضا می فرمایند: خداوند را نود نه اسم است که هر کس به آن دعا کند اجابت می شود و هر که آنها را احصاء کند به بهشت خواهد رفت .
امام صادق می فرمایند: شیعیان ما کسانی هستند که هرگاه تنها باشند بسیار یاد خدا کنند.
خداوند به حضرت موسی (ع) می فرمایند : من همنشین کسی هستم که مرا یاد کند
اسامی اسما الحسنی و اسما الهی جهت گشایش در کارها و استجابت دعاها
الله = هو الله الذی لا اله الا هو : خدا او را اهل یقین و ایمان گرداند
الرحمن : علم و دانش را زیاد می کند ، افسردگی و دلتنگی را از بین می برد
الرحیم : درمان خشم و غضب
الملک : برای امر و نهی کردن
القدوس : درمان اضطراب
السلام : محبت را زیاد می کند
المومن : محفوظ ماندن از بلا ودشمنان
المهیمن: نیاز عاطفی و رابطه بهتر زن و شوهر و صفای باطن پیدا میکند
العزیز: عزت در دو دنیا پیدا می شود
الجبار: (خدا) جبران کننده در زندگی اگر کسی حقی از او گرفته باشد
المتکبر: غلبه بر دشمن
الخالق : حق و باطل را مشخص می کند و خداوند قلب او را نورانی می کند
الباری: وقتی کسی را می خواهیم ارشاد کنیم کمک می کند
المصور: تاثیر سخن مادر برای فرزند
الغفار: گناه بزرگ آمرزیده می شود
القهار : غلبه بر دشمن
الوهاب: اثر زیادی برای هر حاجتی دارد
الرزاق : روزی دهنده
الفتاح : برای هر کار بسته
العلیم : دانا به همه چیز دانش را زیاد می کند
القابض : خدا دشمن را قبض می کند
الباسط : روزی دهنده بسیار
الرافع : سخن او اثر خوبی دارد و رفعت او را خدا زیاد میکند
الخافض: دشمن قوی مملکتی را در جای خود می نشاند
المعز: عزیز کننده
السمیع: رفع بلا
البصیر: رفع پریشانی پنهان را آشکار می کند
المذل : خوارکننده کسی که زور می گوید
الحکم : علم غیب بدست آوردن
العدل : دادگر خالق به ظفر و پیروزی رسیدن
الطیف : برای پاکیزگی ایمان
الخبیر: برای دفع آدمهای حسود
الحلیم : آرامش و بردباری
العظیم : عظمت خدا به انسان در دنیا و آخرت
الغفور: غم از روی دل برداشته می شود
الشکور: برای روزی خوب است
العلی: باهیبت و عظمت شدن
الکبیر: محبوب قلب – بزرگوار بر همه – بدی را دفع می کند
الحفیظ : دفع سحر و جادو – خدا نگهدارنده
المقیت : غلبه بر نفس – درست شدن اخلاق
الحسیب: رفع بلا – برای چشم زخم
الجلیل : کسی که دوست دارد در دو دنیا بزرگ و جلیل باشد
الکریم : رزق و روزی را زیاد می کند
الرقیب: ایمنی برای مال و جان و آبرو
المحیت : تجسم به آرزوها و حاجتمند شدن
الواسع : وسعت رزق
الحکیم : علم ( الهی ) حکمت بیابد – تقوی و آرامش
الودود: دوستدار نیکان – محبت زن و شوهر
المجید: کسی که طالب کمال باشد
الباعث : زنده کننده دلهای مرده بر اثر گناه
الشهید : مرد ناسازگار ( افراد دل مرده)
الحق : نور خدا بر قلب و فکر وجود انسان پیدا می شود
الوکیل: از وسواس فکری و پریشانی – شیطان نجات پیداکردن
القوی : توانایی بسیار بدست آوردن
المتین: برای پا برجا ماندن کاری که شروع کردیم – توانا
الولی: برای جلوگیری از چشم چرانی مردان اثر زیاد دارد
المجید: برای جلوگیری از فحش و فحاشی بسیار اثر دارد
المحصی : برای خواندن علم بسیار خوب است
المبد : دوری از ذلت
المعید: دور شدن از گناه و ترس از آخرت
المحیی : هر بلایی در زندگی را دفع می کند
الممیت: نفس اماره- هر اشکالی در رفتار اراده ی ضیعف
الحی : برای شفای بیمار
القیوم : برای فرمان بردن به حرف حق
الواجد: مخلص وخالص قلب – اخلاق خوب داشتن
الماجد : بدست آوردن نور باطن
الواحد : ترس ازآینده – بیماری و تنهایی را از بین می برد
الاحد : قلب را جلا می دهد
الصمد: برای رزق و روزی
القادر: بر دشمن غالب شدن
المقتدر: برای یه کار همیشگی ماندن
المقدم : پیشرفت در کاری که شروع می کنیم
المؤخر: هوای نفس را ترک کردن و مقتدر و الهی شدن
الاول: چیزی که از دست داده باشی بر می گردد
الآخر: کسی که می خواهد آخرت خوبی داشته باشد
الظاهر : دشمنی که زیرآبی می رود نشان می دهد
الباطن:پاک کننده باطن
الوالی : رسیدن به درجه بالا
المتعالی: رسیدن به درجه کمال
البر: از آفت درد بدور ماندن – نیکوکار شدن
التواب: برای توبه و پاک شدن از هر گناه
المنتقم : انتقام خواستن
العفو: گناه بسیار را از بین می برد بخشش خدا
الروف: رفع گرفتاری – نجات یافتن زندانی
مالک الملک: سلامتی- ثروت بسیار و توانگری
المقسط: برای رفع وسواس
الجامع: پیدا شدن اشیا گمشده
الغنی: بدست آوردن ثروت فراوان
المغنی: توانگری- هنگام احتیاج خواستن از خدا
المعطی : عظت نفس خواستن از خدا
المانع: بازدارنده از کارهایی که خوب نیست – برای نفس اماره
النافع:سود کننده – توانگری دو دنیا
النور:نور باطن و الهی بدست آوردن
الهادی: هدایت کننده – هر که راه راست خواهد
البدیع: باز شدن کار بسته – اضطراب دلشوره را از بین می برد
الباقی: عمل مورد قبول واقع می گردد- برای صالح شدن فرزند
الوارث: برای بدست آوردن ارث حق – بدست آوردن علم و علوم ارشاد
الرشید: تقدیر درست در زندگی داشتن
الصبور: صبر را زیاد می کند
الرب:برای مستجاب دعاها خیلی خوب است
منبع : کتاب کنزالحسنی
تفسیر کامل اسمای الهی همراه با آیه های قران و متن کامل تر را در ادامه مطلب بخونید