در هیاهوی زندگی دریافتم ؛
چه بسیار دویدن ها که فقط پاهایم را از من گرفت در حالی که گویی ایستاده بودم ،
چه بسیار غصه ها که فقط باعث سپیدی موهایم شد در حالی که قصه ای کودکانه بیش نبود ،
دریافتم کسی هست که اگر بخواهد می شود و اگر نخواهد نمی شود ... به همین سادگی ...
کاش نه میدویدم و نه غصه می خوردم فقط او را می خواندم و بس ...
کاش فقط خدا را میخواندم و او را عبادت میکردم و در راه او قدم برمیداشتم و به یاد او بودم و بس
نیازمندم به تو ... به داشتن ات ..به توجه ات ... به خواستن ات ...به در آغوش کشیده شدنم
نیازمندم به تو ... به مهربانی ات ...به بی نیاز شدن در کنارت
نیازمندم به تو ... به بزرگی ات ... به پشت و پناهت ... به تکیه گاهی ات
نیازمندم به تو که همه نیازمندی هایم را خط بزنی ...
خدایای خوبم .. نیازمندم به تو ..نیازمندم به وصل شدن به تو و بی نیاز شدن از غیر تو .. همین